عکس نوشت و هووووو
سلام خداروشکر روزا به خوبی میگذره و من با حلما جون هرروز عاشقتر میشم از اونجا که قراره برای 4شنبه راهی مشهد باشیم و مدت نذاشتن مطلبم زیاد میشه فقط چندتایی عکس میذارم و از زبون حلما جونی توضیح میدم. چی گفتی مامان،میخوایم بریم مشهد؟؟؟؟من که باورم نمیشه!!!! ای وای خب من هنوز ساکمو نبستم!!!!حالا چیکار کنم؟؟؟؟ درسته دختر خاله ی مامانمی ولی درست نیست با این سن کمت منو بغل کنی!!!! راستی در تاریخ 24/11/92 پسر دایی حلما جون به دنیا اومد و ما رفتیم بیمارستان دیدنش اینم خشم حلما واسه اومدن هووی گرام نه ه ه ه ه ه جدا هووم اومد چرا یهویی من آمادگی نداشتم -دختر گلم باید خوشحال باشی مگه تو هووی امیر مهدی شدی ،امیر مهدی اینجو...
نویسنده :
مامان هلاله
22:07